Site hosted by Angelfire.com: Build your free website today!

با سلام.

 

امروز درباره یکی از دروغ‌های آمريکا در مورد ايران و در اين دروغ تقريبا ميشه اجازه (خواست) آمريکا در به قدرت رسيدن فالانژهای مذهبی در ايران را مشاهده کرد.

البته اين گذارشی است که در مجله تايمز برای عموم چاپ شد و گذارش اصلی را فقط می‌توانيم با قدرت تخیل تجسم کنيم. چونکه فکر نکنم آنرا به همين زودی‌ها برای عموم آشکار کنند.

 

اين گذارش که توسط جرج بال مأمور جيمی کارتر رئيس جمهور آمريکا در سال ۱۳۵۷ تهييه شده بود چهار راه و چهار آينده برای ايران ميديد که مختصرش رو در پايين می‌نوسيم:

 

راه‌ها:

1. رژيم عوض نشود.

2. انتخاب يک نايب السلطنه و خروج شاه از مملکت.

3. کودتای نظامی.

4. خم‌حوری اسلامی.

 

آینده‌شان:

1.    بالای يک مليون کشته و خونريزی فراوان و بی پايان

2.    امکانش فقط وقتی هست که ارتش ازش حمایت کند و ليبرال‌ها بدان جلب شوند که احتمالش کم تشخیص داده شد.

3.    ۲۰۰۰۰۰ کشته و بعد قبول ديکتاتور نظامی توسط مردم و ثبات ايران

4.    بدون کشت و کشتار. رضايت مردم. جلوگيری از نفوذ کمونيسم.

 

 

ترجمه (گزارش مخفی):

1.    این يارو نفت را که گران کرد و خيالاتی شده است، فکر ميکند واقعاً شاهنشاه است و ازين حرف‌ها. اگر بماند باعث گرفتاريمان ميشود ....

2.    بهش اعتماد نيست. امکان داره قدرت‌های ليبرال را نتوانیم کنترل کنیم .

3.    ثبات = نفت جاری خواهد شد و اسلحه‌های کهنه خود را هم بجای پول تحويلشان می‌دهيم. یعنی خرجی ندارد.

4.    حرف ندارد. اين خودفروخته‌های وطن‌فروش به هر خيانتی بضرر ملت و بنفع خودشان و ما حاضرهستند. و چنان زهر چشمی بگيرند که ديگه غلت بکنند بخواهند جلوی ما به ايستند. چنان پدری ازشون در بيارند که خواب برگشتن ما رو ببینند.

 

 

جواب دير اما گیله مردانه:

1.      همه می‌دانيم که خيلی‌ها رو اعدام کرد و کشت اما بالای يک مليون و بی پايان؟ حتی سر سختترين مخالفانش (خودم هم جزوشان حساب ميکنم) بمن حق ميدهند که آدمکش بود اما نه يک جانی که دستور قتلعام مليونها را بدهد و ببخشيد از طرز سخن من خایه‌اش را هم نداشت (و يا خيلی ببخشيد به خاطره این حرف، بقول ديگران آدم رئوفی و قلب خوبی و ازين حرفها ...، قضاوت گذشته با خودتان)، خلاصه رد اول رو در قتل و عام نداشت و همه مان می‌دانيم چه کساني دارند، و آمار نمی‌خواهد. همه مان می‌دانيم که جنایات اين دولت در چند روز به چند شاه محتاج هست ...

2.      می‌ترسيدند که ليبرال‌ها و يا بدتر از آنها کمونيست‌ها به قدرت برسند (البته برای آمريکای‌ها فرقی نداشت)

3.      فقط ۲۰۰ هزار!؟

4.      ... هنوز ادامه دارد! وقتی که ريشوها را در اردوگاه‌های زير کنترل و با مربيان آموزش‌ديده سازمان سيا، پرورش دادند و تعليم و تربيت کردند فقط و فقط برای راضی کردن مردم بود و نه برای قتل و عام انقلابيون، مليون و چپی‌ها ... . و ارواح باباشون هم خبر نداشتند که همچين تاروماری براه بياندازند ... ايشان گفتند و من باور کردم!!!

 

تنها دليلی که من در این گزارش می‌بينم اين بود که افکار عمومی را برای اين اشخاص مثبت، و سپس يک دولت خدايی و بيرحم به جان مردم انداختند تا آزاده خواهان را قلع و قم کنند و چنان مردم ايران را به دست يک دولت به اصطلاح خودی استعمار کنند تا مردم ايران راضی به برگشت و اشغال کشور توسط ارتش سرمايه شوند

 

 

 

برگشت به امروز:

 

امروز تمام ایران توسط ارتش سرمایه داری محاصره شده. اين ادامه افکار نوکر بزرگ سرمایه چرچيل که ۶۰ سال پیش گفته بود اگر انگل ساکس به روش زندگی خود ميخواهد ادامه بدهد بايد چاه‌های نفت خود (بدون شوخی مال خودشون میدانند. آخر ارثيه بابايی و خداداديشون است) بخاطر اينکه به دولت‌های خاورميانه اعتماد نيست بايد توسط ارتش سرمايه جهانی ( که قبل از جنگ جهانی ۲ اونيفرم بريتانيای و بعد ايالات متحده را به تن داشتند) اشغال و زير کنترل مستقیم قرار بگيرد. اين افکار توسط جانی بزرگ نيمه دوم قرن ۲۰ ميلادی هنری کيسينجر به يک نقشه تبديل شد که توسط محصلينش در دولت آمريکا رو به اتمام است.

 

من اول خيال ميکردم که بعد از عراق نوبت ايران است تا يکروز بعد از سقوط بغداد جامعه مشترک اروپا قراردای بزرگ با ايران بست. در همان دقيقه برای من واضح شد که يک دولت فاسد و وطن‌فروشی مثل قم‌حوری اسلامی هميشه به نفع سرمايه جهانی بوده و است و درنتيجه تا وقتی که اين دولت باپرجا است ارتش سرمايه جهانی ايران را محاصره خواهد کرد. و فقط اگر اين دولت بخطر بيافتد براي نجات منافع خود و از ترس اينکه منابع ايران زير کنترل افرادی که به فکر مردم و کشور خود هستند برود، ايران را اشغال و به بهانه‌های مخطلف ( مثلا محافضت اقليت‌ها و جلوگيری از خونريزی ... همان کاری که سال‌ها در بالکان تمرين کردند) ارتش خود را در خاورميانه خواهند گذاشت و بکمک دولتی خودفروخته مردم را و به کمک ارتش سرمایه جهانی منابع را تحط کنترل مستقیم قرار خواهند داد.

سناريو بدتر از اين هم به فکر من‌رسيد. امکان هم داره که دوروبرها در انتظار به خيابان ريختن آزادمردمان هستند تا به کمک دولت خودفروخته و فاسد خم‌حوری اسلامی افراد لايق و وطن‌دوست و آزادپرست را شناسايی و يا قتل و عام کرده و سپس به بهانه آزادکردن مردم ايران از يوخ ظلم و استبداد با ارتش خود وارد ايران شده و يک دولتی از اشخاصی خود فروخته و نالایق قالب مردم کرده و به چپاول و روش اسرافی خود ادامه دهند.

 

 

حال چه بايد کرد!؟

1.    قيام در ايران که سرآخر قبول اشغال ايران توسط ارتش سرمايه جهانی است که نتيجه‌اش اشغال کامل جهان است. چين به حساب نمی‌آید که خود را قبل از روسيه به سرمايه جهانی فروخت و برای اينکه اين سيستم در ظاهر به يک دشمن قوی محتاج است همکار خوبی برای آيندۀ ارتش سرمایه جهانی خواهد بود. در اين آينده تمامی دنيا توسط يک سيستم فاشيستی سرمايه‌داری کنترل و اداره خواهد شد. که بشر را مجبور به هرکاری با حقوقی کم برای رفع نيازهای خيالی که به خورد ما داده‌اند خواهند کرد. برای آنهايی که بين بد و بدتر حاضرند يکی را انتخاب کنند اين قابل قبول است.

2.    در انتظار رفتن ارتش آمريکا و انگليس از خاورميانه و بعد قيام بر ضد خم‌حوری اسلامی که قبول ساليان سال ادامه بقای اين قم‌حوری است.

3.    مبارزه را جهانی بايد کرد تا اول سر مار را بکوبيم تا ديگر نتواند از اعضای بدنش که تمامی دیکتاتوری‌های دنيا باشند استفاده کند.

4.    نافرمانی و اعتراض به بی عدالتی با صدای بلند، آگاه کردن خود و مردم و قبول نکردن هر مزخرفی که قالب ما میکنند. پايداری در مقابل زور و تهديد. تبديل نکردن احتياج‌های اصلی به اعتيادهای ظاهری و قبول کردن که اين ما هستيم که واقعيت را بوجود می‌آوريم و نه واقعيت موجود است و ما بايد با آن بسازيم. راه را خود انتخواب کنیم و نه راهی که در مقابل ما گذاشتند و برای ما انتخواب کردند برويم ....

5.     مثل بقيه حيوان‌ها بخوريم و بخوابيم و ... و ببينيم که سران ما چه تصميمی برای ما می‌گيرند ...

 

به نظر من تنها راه مناصب چهارمی است

منتظر افکار و پاسخ و نظر شما ...

به اميد آگاهی، آزادي و عدالت و واقعيتی جديد و عادل

 

آرمين گيله مرد

 

1